۴۲

بعد از ایشان هرفرقه در بین خود سر به پیکار هستند ، از ایشان اگر یک جماعت اگر از نقطه نطر ترقی پسندی تفکر میکنند پس دوم را بر قدامت پسندی خود اسرار است - خلاصه اینکه داعیان اسلام مدعوین را در گرداب حیرت انداخته اند از سببی که خود ایشان متحیر و سرگردان اند ۱ -

۱- من می گویم که کتاب غزالی "السنة بین اهل الفقه و اهل الحدیث" و دیگر تحریرات او این سخن را واضح ساخت که خود او از جمله آن داعیان است که در ورطه حیرت است ، بحث و مباحثه او در بعضی مسائل فقهی واز بعضی تحریرات بعضی کتاب های او مرا از این پریشان حالی و اندازه حیرت او از پیش بود ، و مرا این نیز معلوم بود که او از سنت رسول منحرف و روگردان است و از عقل خود احادیث را صحیح و ضعیف قرار میدهد ، او در این باره نه به علوم حدیث و نه به قواعد و ظوابط او رجوع میکند و نه به طرف علماء ماهرین حدیث ، بلکه اورا هر حدیث پسند آمد او را صحیح قرار داد گرچه او ضعیف هم باشد ، و حدیثی که به دل او نباشد اورا ضعیف قرار داد گرچه او در بخاری و مسلم چرا نباشد ، چنانچه این سخن بطور واضح از این تعاقب و تردید او دریافت خواهد شد که او در طبع چهارم کتاب خود "فقه السيرة" بر مقدمه تخریج احادیث من نوشته است ، حال اینکه من این کار را بواسطه یک عالم ازهری بر طلب وئ کرده بودم ، گمان من بود که این طلب تخریج احادیث او از من با در نظر داشتن اهمیت سنت رسول و سیرة النبی صل اللّه وعلیه وسلم بود که در آن چیزی غلط و چیز غیرصحیح داخل نشود ، از این سبب من فوراً تخریج این کتاب احادیث را کردم ، او در این تعاقب و تردید مذکور در تحت عنوان "حول احادیث هذا الکتاب" تعریف این تخریج مرا و بر آن اظهار خوشی کرده است ، و در این او از متن حدیث متعلق بر قبول کردن احادیث ضعیف و رد کردن احادیث صحیح بر منهج و طریقه آن کلام کرده است ، که در این قاری را احساس این سخن داده است که در نزد او به این نوع تخریج علمی هیچ قدر و قیمت نیست از سببی که او خود مستحق تنقید عقلی است ، در حالی که در این تنقید عقلی رائ مردم مختلف است ، چنانچه یک چیز نزد یکی مقبول است در نزد دوم نامقبول است ، همین گونه یک چیز که نزد این مقبول است همین چیز در نزد اولی غیرمقبول است ، به این طرح که دین نام پیروی خواهشات نفس خواهد ماند ، و برای این بدون نظریات ذاتی دیگر کدام قاعده و قانون باقی نخواهد ماند ، حال اینکه این سخن مخالف از اجماع علماء اسلام --- ان الاسناد من الدین ولولا الاسناد لقال من شاء ماشاء (ترجمه) یقیناً سند جزو دین است ، اگر سخن سند نباشد پس در دل هر کسی چیز می آمد می گفت --- است ، و غزالی --- اللّه تعالٰی اورا هدایت کند --- در کتاب خود "السیرة" در بسیاری احادیث ارتکاب این مخالفت را کرده است ، زیراکه یک قسم بزرگ کتاب او بر احادیث مرسل و معضل مشتمل است ودر این که مسند حدیثی است در آن بعضی ضعیف غیر صحیح است چنانچه مطالعه کنندگان را از تخریج من معلوم خواهد بود ، مگر باوجود این او در تحت عنوان مذکور به بسیار فخر و مباهات می گوید
             حاشیه جاری ....