۳۹
و پیش کش آنرا چرا قبول نکرد -
پس من خواهم گفت که از همه بهتر روایت که من دریافت کرده ام ذکر آنرا حافظ ابن کثیر در "اختصارالعلوم الحدیث" در ص ۳۱ کرده است که امام مالک در جواب ابوجعفر منصور گفت که : مردم احادیث را جمع کردند و آنهارا چنین احادیث دریافت شد که مارا دریافت نشد -
حافظ ابن کثیر می گوید که این کمال علم و انصاف امام مالک است -
پس این ثابت شد که اختلاف همه و همه شر است رحمت نیست ، البته بر بعضی از آن اختلافات در نزد اللّه تعالٰی موخذه انسان می باشد ، مانند اختلاف متعصبین مذاهب -. و بعضی اختلاف قابل موخذه و گرفت نیست مانند اختلاف صحابه کرام و برقدم آنها که میروند مانند ائمه ، اللّه تعالٰی حشر مارا در زمره آنها کند و مارا توفیق اتباع آنهارا ارزانی فرماید -
به هر حال این ثابت شد که اختلاف صحابه دیگر است و اختلاف مقلدین چیز دیگر است - که خلاصه آن این است که اختلاف صحابه از سبب اضطرار و مجبوری بود از این سبب انها مردم را از اختلاف منع میکردند و تا حد امکان از آن خود نیز از دور بودن آن کوشش میکردند -
مگر ماندند این اشخاص مقلد برای ایشان این ممکن است که تا حصه بزرگ گردن خودرا خلاص کنند لیکن اینها نه که راه اتفاق را اختیار میکنند و نه کوشش آنرا میکنند ، بلکه ایشان اختلاف را برحق میدانند - پس این در میان اختلاف صحابه کرام و اشخاص مقلد چقدر تفاوت و دوری است - اختلاف صحابه و ائمه دین و اختلاف مقلدین به اعتبار سبب بود - و ماند در هردو اختلاف به اعتبار نتائج و عواقب آن فرق نیز بسیار واضح است ، چراکه صحابه کرام رضی رضی اللّه عنهما با وجود اختلاف در مسائل فروعی باهمی بر اتفاق و اتحاد باهمی به شدت محافظت میکردند و از این چیز بطور مکمل دوری اختیار میکردند که در بین آنها تفریق و در بین صفوف آنها بی نظمی پیدا کند ، چنانچه در صحابه کرام بعضی در نماز "بِسْمِ اللّٰهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحِیْمِ" را به آواز بلند گفتن قائل بودند ، و بعضی