۳۸

منع فرمود ، و گفت که صحابه کرام در مسائل فرعی اختلاف کردند ، و آنها در ممالک مختلف و شهرها پراگنده شدند و آنها همه بر حق اند -
پس من خواهم گفت که این قصه مشهور و معروف امام مالک است لیکن در اخیر این این سخن را که "همه صحابه برحق است" من تا حد علم خود در هیچ کتاب نیافتم - ۱ بلی البته یک روایت را ابونعیم اصبهانی در حلية الأولياء (۳۳۲/۶) از سند خود نقل کرده است مگر در این سند شخصی بنام مقدام ابن داود است که اورا امام ذهبی در (ضعفاء) خود ذکر کرده است ، مزید برآن اینکه در این روایت "همه صحابه بر حق است" بجاى آن که "همه صحابه در خیال و گمان خود برحق است" است - پس از این معلوم شد که روایت کتاب المدخل از خود ساخته و یاوه است ، و چنین از این سبب نیز است که این روایت مخالف از این روایت امام مالک که "حق یکی است متعدد شده نمی تواند" است چنانچه سقات از او روایت کرده اند چنانچه بیان آن از این پیش شده است - و همین از همه ائمه یعنی صحابه و تابعین ، و ائمه اربعه و مذهب دیگر مجتهدین است -
علامه ابن عبدالبر (۸۸/۲) فرمود -
اگر دو اقوال مخالف و متضاد درست می بود پس سلف باهم تردید فیصله و اجتهاد و فتاوی یکدیگر را نمی کردند - و عقل نیز این را پسند نمی کند که یک چیز و ضد او هردو درست باشند ، کسی شاعر درست گفته است:
اثبات ضدین معافی          حال اقبح ما یاتی من المحال
دو چیز متضاد را در یک وقت ثابت کردن قبیح ترین صورت پیش کردن محالات است -
اگر گفته شود که نسبت کردن روایت بالا به امام مالک باطل ثابت شد پس آخر امام مالک ابوجعفرمنصور را از جمع کردن مردم بر موطا چرا منع کرد


۱- ملاحظه شود از ابن عبدالبر الانتقاء (۴۸) و از ابن عساکر کشف المغطا فى فضل الموطأ ص ٦-٧ ، و از ذهبى تذکرة الحفاظ (۱۹۵/۱)